ما و دبیرستان!!!

چه دوران باحالیه این دبیرستان.خصوصا اول دبیرستان! بازم خصوصا تو مدرسه ما که از اول راهنمایی تا الان همه بچه ها با همیم. یعنی کلاسامون عوض نمیشه. خیلی خوبه اینطوری. با همدیگه در حد برادری دوستیم. (اکثرا)


خیلی دوره باحالیه. کلا با راهنمایی فرق می کنه. بچه ها، محیط، معلما و ...


من خودم با یکی دو تا از بچه ها همچین رابطه خوبی نداشتم که امسال سعی کردم درستش کنم.

من شروع کردم. در حدی که صبح ها که همدیگه رو می دیدیم من دست بلند می کردم واسه دست دادن ولی اون دست نمی داد. تا 1 هفته اینجوری بود تا اینکه بیخیال قضیه شد و با هم رفیق شدیم.

مشکلمون هم سر یه داستانی بود که اون سال اول راهنمایی اومد و واسه همه خوند به عنوان تحقیق درس تاریخ که همه مسخرش کردن یکیشم من! مسائل مذهبی و سیاس.ی هم ما رو دورتر می کرد. چون من اینوری بودم، اون اونوری.

اما امسال افراطگری اون کمتر شد و همین باعث می شد که به هم نزدیکتر بشیم.


داشتم می گفتم دوره خوبیه تا این حد که معلم ریاضیمون میگه اینقدر به فکر درس نباشید. برید دنبال عشق و حالتون. برید هرکاری دوست دارید بکنید. از کم شدن نمراتتون اینقدر ناراحت نباشید. حتی بهمون پیشنهاد می کنه که دوست دختر داشته باشید که بعدا تو دانشگاه با مشکلی مواجه نشید. میگه آدم های امٌل تو دانشگاه زیادن که تا یه دختر ازشون جزوه میخواد تو خیالشون تا بچه دار شدنشون هم میرن!!!.همینجا پرده بردارم که من خیلی وقت پیش این پیشنهاد رو به خودم داده بودم و پیشنهاد خودم رو عملی کردم! اینم بگم که این معلم بهترین معلممونه که باعث شد من تا حدودی از ریاضی خوشم بیاد. یعنی تا همه درس رو نفهمن ول نمی کنه.


بریم سراغ بچه ها... خیلی جالبه! هنوز خیلی از ترم دوم نگذشته بود که یکی یکی از بچه ها با اعصاب خورد میومدن مدرسه! یکم فضولی می کردیم می فهمیدیم بعععععله! آقا شکست عشقی(!) خوردن! من میگم ما بی جنبه ایم هی بگین نه!  آخه بذار بهش علاقه پیدا کنی بعد شکست بخور...

همینه دیگه دوران دبیرستانه و این سوژه ها!!! البته خیلی ها هم الان دارن با خانوم بچه ها(!!!!!) در صلح و صفا زندگیشونو می کنن!

این نیز بگذرد...


پایین نوشت: داشتیم با بچه ها یه مسیری رو می رفتیم تو راه یه اعلامیه ترحیم دیدیم.زیر اسم مرحوم نوشته بود:" پدر شهید اسپارتاکوس"!!!!!!!!!


                                                                                             !Ary@n                   

                                                                                ║▌│█│║▌║││█║▌│║█║

                                                                                   © All Rights Reserved

هفتمین پارازیت(عدد از شادی)

محمدرضا:اینا چیه از طرف من اینجا نوشتی اینا هم همه مربوط میشه به یکم آوریل...من میدونستم دروغ میگی!!!!!!
دروغگووووووووووووووووووو


نظرات 27 + ارسال نظر
شادی پنج‌شنبه 19 فروردین 1389 ساعت 19:33

سلام بازم من پارازیت بگم؟

شادی پنج‌شنبه 19 فروردین 1389 ساعت 19:34 http://shadi3gham.blogfa.com/

شماره 7

شادی پنج‌شنبه 19 فروردین 1389 ساعت 19:38 http://shadi3gham.blogfa.com/

منم تو دبیرستان یه استاد ریاضی داشتم که یشتر از ریاضی سعی می کرد بهمون درس زندگی بده!
بیشتر علاقه م به ریاضی از همونجا شروع شد!
ولی خدایی تا می تونی دوست جمع کن دور خودت!
دوستی های دبیرستان بهترین و ماندنی ترین دوستی هاست!
شکست عشقولانه رو بپا!البته!

محمدرضا جمعه 20 فروردین 1389 ساعت 11:27 http://www.fire-fighter.blogsky.com

آره ما انقدر با هم رفیقیم و احساس برادری میکنیم که وقتی بهتون(تو و سجاد)میگم اعصابم خورده...هی به آدم میخندین و مسخرش میکنید...

اولا اینجا بگم که محمدرضا یکی از اون اعصاب خورد هاست. البته نه به اون دلیل. به دلایل دیگه.
در ضمن آقا محمدرضا تو کارای ما رو به خودت میگیری تقصیر ماست؟

محمدرضا جمعه 20 فروردین 1389 ساعت 11:30 http://www.fire-fighter.blogsky.com

احمق جان این آتش فشان و از تو لینکات حذف کن...

شهره ی افاق جمعه 20 فروردین 1389 ساعت 14:25 http://www.steel-magnolia.blogfa.com

سلام....
قدر این معلم باحالتون رو بدونید
شهید چی؟!!!!
اسپارتاکوس!

سجاد جمعه 20 فروردین 1389 ساعت 14:30 http://www.never4ever.blogsky.com

آره خدایی.اند معلمه...
کاملا باهات موافقم.ممد(!)به شدت همه چیو به خودش میگیره!

سجاد جمعه 20 فروردین 1389 ساعت 14:34 http://www.never4ever.blogsky.com

راستی منظورت از این نیز بگذرد چی بود؟...

رسام جمعه 20 فروردین 1389 ساعت 14:59 http://www.rasam-nori.blogfa.com

سلام اره دبیرستان عالیه اما اول دبیرستان بهترین دوره است قدرش را بدون حالا این معلم ریاضیتون چند سالشه؟
هههه باید با تجربه باشه
راستی هنوز من را لینک نکردین
مهم نیست اگه دوست ندارین تو لینکاتون باشم بهم فقط سر بزنین و واسم نظر بگذارین

سجاد جمعه 20 فروردین 1389 ساعت 15:41

اعلام وجود...!

سجاد جمعه 20 فروردین 1389 ساعت 15:43

تبریک میگم!خودم 2رقمیشون کردم!!!

سجاد جمعه 20 فروردین 1389 ساعت 15:44 http://www.never4ever.blogsky.com

منم بابا نترس...

سجاد جمعه 20 فروردین 1389 ساعت 15:46

آیییییییی....
نزن.نزن...
رفتم...

محمدرضا جمعه 20 فروردین 1389 ساعت 16:25 http://www.fire-fighter.blogsky.com

خفه شو...من کجام عصبیه ها...جرات داری یه بار دیگه بگو تا حالیت کنم
.
.
.
.
.
.
آریان جون ببخشید...اونروز واقعا کارام دست خودم نبود...
دلیل عصبانی بودنم هم اونی که تو فکر میکنی نبود...
شرمنده...

The Mother Of Class جمعه 20 فروردین 1389 ساعت 19:40

فرزندم اون چوبهارو بیار ، میخوام نصیحتتون کنم ، بلکه همبستگیتون بیشتر شه !

هاD جمعه 20 فروردین 1389 ساعت 20:06 http://www.gereh-koor.blogsky.com

منظور معلمتون این بوده که بریند خاله بازی . حواستون نبوده ، اشتباهی شنیدین . مدرسه‌‌های ما هنوز بوی شیرخشک میده .

امین کاکا شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 14:35 http://doreakhar.blogfa.com

ببخشید که دیگه نمیتونم زود بیام بخونم مطالب رو . فقط شنبه ها!
چه دوران باحالی بود این دبیرستان . خاطرات رو زنده کردی .
با وجودی که تو دبیرستان از بهترین دوستم جدا شدم و هنوز .....
اما خوب بود .حالی کردیم.!!!!!!!!!!!!
حال کن که اگر اومدی دانشگاه از این خبرا نیست .لااقل برای من که نبوده تا حالا!

هادی شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 16:38

واقعا...دیگه با وجود برادرهایی مثل تو و سجاد، آدم دیگه از خدا چی بخاد؟؟؟ولی واقعا میگم،برای من که
تا حالا دبیرستان بهترین دوره زندگیم بوده...بدون اینکه با شخص خاصی! رابطه داشته باشم و خیلی هم خوش میگذره...
تازه میدونستی "یکی"(مخفف فامیلیشه!) هم عین خودمون اینوریه... یادش بخیر کرونوس...
تازه مگه نشنیدی که تو ایران همه چی برعکسه...به خاطر همین اول باید شکست بخوری بعد علاقه پیدا کنی...
شهید اسپارتاکوس نه اپارتاکوس...
پست خوبی بود...

هادی شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 16:40

راستی خداحافظ...
داداش!

محمدرضا شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 17:13 http://www.fire-fighter.blogsky.com

دیدم حوصلم سر رفته گفتم بیام یه سر بزنم یه کم روحیم عوض شه...راستی از این به بعد تو دیگه داداشم نیستی میشی پسرم...چون میخوام ایندفه خودم برات آستین بالا بزنم که مثل دفعه های قبلی به لطف همین برادرا(!)شکست عشقی نخوری...!!

آره آره. قربون دستت حالا که داری آستین بالا می زنی این اقدس دختر همسایه رو هم واسه من جور کن!!!!!!

نفس ِ خط خطی شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 17:33

به نصایح گوهر بار دایی جانت گوش فرا بده تا رستگار شوی!!!

بهاره شنبه 21 فروردین 1389 ساعت 18:29 http://www.patoghe-ashegh.blogfa.com

واسه من که اول دبیرستان مثه یه کابوس بود.همه بچه ها مثبت الی من.قر تو کمرم گیر میکرد اما روم نمی شد برقصم.همه خودشیرین جز من.نمره هامون خیلی باحال بود.7.8.گاهی هم 20 می آوردم.حالا باز امسال یه کم خودمونی تر شدند و میتونم برقصم و آهنگ رو دیتا شو بذارم.الحمدالله.

Smile To Me یکشنبه 22 فروردین 1389 ساعت 16:14 http://www.xyz.blogsky.com

سلام

دوران دبیرستان یکی از بهترین دورانه قدرشو بدون.

وقتی رفتی دانشگاه دیگه خبری از این رفاقت های اینطوری نیست

سینا یکشنبه 22 فروردین 1389 ساعت 19:53

سلام پست خوبی بود,
تو با چه اجازه ای از شهید اسپارتاکوس استفاده کردی؟
حق کپیش دست خودمه!

بهاره دوشنبه 23 فروردین 1389 ساعت 19:36

سلام.این آدرس جدید وبلاگمه:www.kuche-ali-chap.blogsky.com

سجاد سه‌شنبه 24 فروردین 1389 ساعت 13:38 http://never4ever.blogsky.com

بعد از مدت ها...
آپیدم!

یکی سه‌شنبه 24 فروردین 1389 ساعت 19:00

اولا که یه هفته نبود و دو سه ماه می شد.
دوما مشکل ما از اول راهنمایی نبود. هر دفعه سعی می کردم کارایی که تو گذشته کردی روفراموش کنم آریان با یه کرم دیگه ظاهر می شد...
ولی الان هم من و هم تو تغییر کردیم. امیدوارم همینجور دوست بمونیم.

ممد زیاد به خودت سخت نگیر.
سجاد تا حالا شده تو جایی باشی و انقدر کرم نریزی؟؟؟

به به... محمد امین. از این طرفا؟؟؟
این رو جدی میگم. خیلی خوشحال شدم...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.