خلاصه شدم!

تابستون من خلاصه شد...

تابستونم خلاصه شد تو باشگاه

خلاصه شد تو کلاس زبان

خلاصه شد تو کتاب فیزیک کذایی

خلاصه شد تو قرار هامون

خلاصه شد تو اینترنت

خلاصه شد تو چند تا تب تو موزیلا

خلاصه شد تو استرس

خلاصه شد تو نگرانی

خلاصه شد تو دوست داشتن

خلاصه شد تو خواب...


هنوزم خوابم... هم خوبه هم بد! کاشکی میشد 5 ماه بر گردم به عقب... فقط 5 ماه. تابستونم رو قشنگر از این میساختم... خیلی قشنگتر...


پایین نوشت: پدر دوستم فوت کرد. خدا بهش صبر بده. تو این سن واقعا سخته...

پایین نوشت2: فرشته... فرشته ی من...

پایین نوشت3: یه فرصت خوب پیش اومده، دعا کنید موفق بشم...

پایین نوشت4: حتما دانلود کنید. ایران

قطره قطره از وجودم/ذره ذره تار و پودم

جان من فدای خاکت/وطنم بود و نبودم


               


زیبایی های ورزش!

تو این تصویر چی میبینید؟

به نظرم تشک و لباسها هستند که مسابقه ی کشتی رو نشون میدن!

اگه نبودن شما چی فکر میکردین؟؟؟

بالاخره اینم از ظرافت و زیبایی های دنیای ورزشه!


پایین نوشت: چرا بسکتبال از این زیبایی ها نداره؟!!!

پایین نوشت2:یکم دیر شد ولی بالاخره خودی نشون دادم!!!

پایین نوشت3: ممّد نوری هم رفت!

پایین نوشت4: خدا ج.ن.تّ.ی رو واسه ما نگه داره! کلی میخندیم!


          


خونه ی اسلام!


در نتیجه:

.

.

.

احتمالا بعثت که روز مهمتریه میشه قسمت پذیرایی!

یا مثلا عید قربان که قربونی میکنن میشه آشپزخونه!

دهه فجر هم میشه قسمت سرویس و این حرفا!!(خب آخه نبودش خیلی سخته و خیلی مهمه!)

دوست عزیز چندتا خواب داره؟

اگه میشه بریم قسمت عید فطر و نیمه شعبان رو هم ببینیم!!!


پایین نوشت: اگه متوجه نشدید بگم که حیاط نیست و حیاته!

پایین نوشت۲: بهتون برنخوره! بالایی رو واسه کسایی که ندیدن گفتم.

پایین نوشت۳: یعنی این منم که آپدیت کرده؟!!!