یه پست خاص!

امتحانا شروع شده! البته کم کم داره تموم میشه! ولی چون من خیلی آپ تو دیت هستم، الان دارم پست مینویسم! این چند وقته حوصله ی وبلاگ رو نداشتم! یعنی واقعا نمیدونستم چی بنویسم که نیاید فحشم بدید! :دی

احتمالا این خرداد آخرین خرداد منه... آخرین خرداد من تو ایران... فقط آرزو میکنم که آخرین تابستونم هم بهم خوش بگذره... بازم بگم... قرار نیست بمیرما! آخرین تابستونم تو ایران... چند وقته فشار روحی و روانی روم خیلی زیاده... همش این فکر میاد تو ذهنم که باید غم دوری عزیزانم رو تا چند سال تحمل کنم... تنها چیزی که امیدوارم میکنه، اتفاقای خوبیه که قراره بعد از این مدت کمی طولانی بیفته... اتفاقای خوبی که امیدوار بودن بهشون حتی میتونه مرده ی منو هم زنده کنه...

همیشه وقتی ناراحت بود، من بهش میگفتم به رفتنم فکر نکن... به بعدش فکر کن که چقدر قشنگ میتونه باشه... دیروز که خودم ناراحت بودم، حرف خودمو به خودم گفت... واقعا حالم خوب شد...

شدیدترین ناراحتیام و عمیق ترین خوشحالیام به اون ربط داره...

همونی که ناراحتیاش، واسم از ناراحتیای خودم سخت تره...

همونی که وقتی حالش خوب نیست، حاضرم دوبرابرش بد باشم ولی اون خوب باشه...

همونی که وقتی یه حرف قشنگ میزنه از خوشحالی مثه بچه ها اشک تو چشمم جمع میشه...

همونی که با تمام وجودم عاشقشم...

تا حالا اینو اینجا نگفته بودم. چون همین الانش هم خیلیاتون میاید و حالتون به هم میخوره... خیلیاتون هم میاید و مسخره میکنید و چرت و پرت میگید... ولی واسم مهم نیست...

هرکی هرچی دوست داره بگه...

این پست واسه کساییه که منو خوب میشناسن و وقتی میگم عاشقم، منو میفهمن...


پارازیر:


I: ببخشید اگه این پست واسه خیلیا قابل درک نیست... دفعه ی بعدی یه داستان از شنگول و منگول مینویسم واسه اون عزیزان...

II: من موندم این همه اشک از کجا میاد!!!!

III: ... :(    ( اینو فقط 5 نفر میتونن بفهمن)


                

نظرات 21 + ارسال نظر
شبنم شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 15:05 http://seven-stones.blogsky.com

سلام
مهم نیست کجا باشی
مهم نیست با کی باشی
مهم اینه که خوش باشی
مهم اینه که عاشق باشی و تو زندگیت یه دلخوشی داشته باشی
یکی که درکت کنه
یکی که وقتی نیستی دلتنگت بشه
امیدوارم این امتحانا و در کل این روزات خوب بگذره و به اونجایی که میخوای برسی

خوشحالم که تو اولین کامنت رو گذاشتی... چون میدونستم که درکم میکنی...

atshan شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 15:35 http://atshan.daghoon.com

اول: آدما زود "عزیزان" جدیدی پیدا میکنن، یکی دو سال بگذره کلا خیلیا (از جمله شخص نگارنده ی کامنت) رو یادت میره! باور کن ! تازه، اگرم نرفت اینترنت واسه همینکاره دیگه !!!
دوم: خیلی خوبه که آدم واسش نظر خیلیا مهم نباشه !!!
و در نهایت اینکه امیدوارم هر جا هستی، خوب زندگی کنی و بهت خوش بگذره !!!

شخص نگارنده ی کامنت چه ربطی به موضوع داره؟ شهریار خل میزنیا!!!
بعدشم... تو واقعا فکر میکنی با رفتنم همه چیز و همه کس یادم میره؟؟ هیچوقت اتفاق نمیفته...

atshan شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 16:54 http://atshan.daghoon.com

منظورم این بود که میدونم حتی خود منم یادت میره !
بعدشم، همه رو که نه، ولی خیلیا رو یادت میره ! چون باید بره !

رامین شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 17:36 http://www.bermodachat.com

[گل][قلب]سلام!
دوست عزیز ما چت رومی زدیم و دوست داریم که تمام آدم های مهم ایرانی به اینجا بیاند و جمع دوستانه و پر از نشاط را به ارمغان بیاریم!دوستان شما منتظر شما هستند به امید پیروزی شما دوست عزیز!
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفریش ز یک گوهرند
دوستانی که می خواهند لینک بشند به این آدرس برند نظر بدند تا من لینکشون کنم
با تشکر مدیر چت روم
http://www.mojdebaran.blogfa.com

negar.m شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 18:55

divoooooooone!

Man divune am... Khodet khub miduni divuneye ki o chi... :)

مرسده شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 22:11 http://www.neversaynever.blogsky.com

الان هیچی نمیگم...دارم میرم گریه کنم...

Azizaaaaaaaaaaaaaaaaam... Gerye nakon dge...

SNIPeR یکشنبه 8 خرداد 1390 ساعت 11:15 http://www.esnayper.blogsky.com/

خوب آریان جان ! عزیز دلم ! خوشگل من !!!
الان واسه چی این پستو نوشتی ؟
اگه به عاشقیه که خیلی هامون عاشقیم !
اگر هم منظورت رفتنت بوده ، که نود درصد کسایی که میان اینجا و وبلاگتو میخونن اینو میدونن ، الان این پست فقط ممکنه بعضیارو ناراحت کنه !
اگه من جای تو بودم حرفای عاشقانمو پست تلفن میزدم ، ناراحتی هامو هم برای خودم نگه میداشتم ، یا نهایتا به نزدیکام میگفتم ، دیگه تو وب توشتن نداره که !
البته گفتم اگه جای تو بدوم ، که الان نیستم ، و اینجا وبلاگ تو ِ ، و هرچی که میخوای میتونی توش بنویسی !
منظور اینه که فقط یه نظر بود ، دیگه خود دانی ،
و اینکه با شهریار به شدت موافقم ...

نظرت قابل احترامه... ولی دیگه هیچی واسم مهم نیست... میخاد زشت باشه... درست نباشه... کسی بفهمه... نفهمه... هیچی واسم مهم نیست...

Unicorn یکشنبه 8 خرداد 1390 ساعت 19:11 http://fire-fighter.blogsky.com

با پارازیر یکت حال نکردم ... یه جورایی گنده گوزی بود و توهین به اوناییه که پستو میخونن ! ...
این جور چیزا هم تو وبلاگ گفته نشه بهتره چون اینا چیزای شخصیه و احتمالا اونایی که باید بدونن این چیزا رو میدونن ! ... البته هرجور خودت راحتی ...

نظرت محترمه...

الهه دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 01:55 http://4shegeftangizz.blogfa.com

ای بابا!
اون از پارسال اونم از امسال
ما باید هرسال منتظر باشیم یکی از بچه ها بره؟
تو کجا میخوای بری؟

آمریکا!

الهه دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 01:56 http://aquarius-girls.blogfa.com

اونم از امسال= اینم از امسال!
ادرس وبم قبلیرو زده بودم!

بهاره دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 10:18 http://www.paloon.blogsky.com

همیشه سخت ترین لحظات را کسی میسازه که باهاش بهترین و زیباترین لحظه ها را داشتی.امیدوارم که هر چه زودتر سختی ها و ناراحتی هات کم بشه.

Merc

شبنم دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 12:29 http://seven-stones.blogsky.com


فرید اگه لالایی بلد بود که ...

میگم فرید جان اگه گفتن این حرفا بده چرا خودت چند بار تو وبت گفتی ؟

immortal دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 13:42 http://jangavaran.blogsky.com

اون چیزایی رو که میخواستم بگم محمدرضا گفت!

Merc

negar.m چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 21:26

delesh mikhad tu webesh harchi mikhad benevise!
ba inke makane omoomye vali hame khodian
vali be nazare manam dg azin kara nakon

چشم... مرسی بابت طرفداری!!! :)

SNIPeR چهارشنبه 11 خرداد 1390 ساعت 22:32 http://www.esnayper.blogsky.com/

شبنم چند بار ؟
منظورت کی بود ؟
تا جایی که یادمه فقط یه بار اینجوری نوشته بودم ...

شبنم یکشنبه 15 خرداد 1390 ساعت 13:53 http://seven-stones.blogsky.com


منظورم اینه که همتون مثل همین و الآن احساستتون یکیه
و حتما دوست دارید در موردش صحبت کنید

و تو فرید جان بله خیلی جاها بهش اشاره کردی و این بد نیست ، مثل کار الآن آریان که اصلا بد نیست

برعکس شما من مشکلی تو نوشتن این پست نمیبینم

سجاد یکشنبه 15 خرداد 1390 ساعت 19:11

جو کلا جوِ قربون صدقه س اینجا!!! :دی
ولی خوب منم با اون پارازیر مخالم, زشته خوب! تو چرا از همه به بالا نگاه میکنی؟؟؟ یا همون از بالا به همه!
انقد ریاضی خوندم شیرین شدما!!
و اینکه حرفات کاملا قابل درکن... و اینکه هم دردیم.نمیدونم میدونستی یا نه... ولی من نمیتونم آروم بشم و تحمل کنم...
و اینکه میشناسمت!
و اینکه نمیشناسیم!... شاید البته...
و اینکه دلت بسوزه, ممد خونه ما بود کلی رفع اشکال کردیم!!
و اینکه بی شعوری.از وقتی شدین 6 تا دیگه از مو دور شدین! خوب با اینکه خیلی ***ی ولی دلم تنگ میشه برات! اصلا... هیچی!...
قبلا هم گفتم، از این که اوضاع بر وفق مراد بوده خوشحالم! باشد در آینده هم همچنین! یعنی ه جا که یار خوش باشد ما هم خوشیم!(جمله از خودم بود! :دی)
و اینکه... اینا همه بازیه؟ نه, این دستنوشته های یه جوونه که از همه آسیه! :دی
و اینکه و اینکه نداره دیگه! این همه نوشتم برات!

میدونم که به روح اعتقاد داری! پس تو روح همتون! هرکدومتون رفتید خونه یکی با هم خوندید!!! من موندم تنها! اندازه اردک هم از ریاضی که خودنم نفهمیدم! شهریور جون آماده باش که جفت پا بیام تو بقلت!

سجاد دوشنبه 16 خرداد 1390 ساعت 00:31

چرا جو میدی حالا؟؟؟؟ انگار ما خیلی حالیمونه! مهربون تر بشین منم پاهام جاشه!!!

Ghasedak سه‌شنبه 17 خرداد 1390 ساعت 19:43 http://earsplitting-silence.blogsky.com


موفق باشی ( هم تو زندگی هم تو امتحانات هم تو عشق ... )

واقعا مرسی...

سجاد یکشنبه 22 خرداد 1390 ساعت 15:00 http://www.imaginary.blogsky.com

من برگشتم!...

محمد چهارشنبه 25 خرداد 1390 ساعت 18:12 http://tarotaraneh.blogfa.com

اولین باره میبینم یه نفر از تابستون خوشش نمیاد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.