-
شوشتر ادب!
پنجشنبه 7 بهمن 1389 23:01
امروز سر زنگ زبان فارسی! یه معلم داریم با خودش کشیده به پنالتی! اگه همه 6 بزنن این رو 8 و 9 کار میکنه! یه چیز میگه بعد حرف خودشو قبول نداره! جواب سوال رو میگه بعد میگه نه این قابل قبول نیست! امروز هم یه سوال بود که یه جمله داده بود و گفته بود کژتابی های این جمله رو برطرف کنید و حالت های درست جمله رو مشخص کنید! سوال رو...
-
در زمین بگردید!
سهشنبه 28 دی 1389 15:10
پنجشنبه نمیتونم برم کلاس، که از نتایجش خفه شدن توسط خواهران گرامیه! جمعه مسابقه نمیتونم بدم که از نتایجش میشه به فحش های ارسالی از طرف سجاد و دلخوری مربی اشاره کرد! شنبه کلاس زبان نمیتونم برم که نتیجش یه Absent تو دفتر معلمه... هواپیما بویینگه و نوئه... خیال دوستان راحت و دشمنان ناراحت! سوغاتی هم هرچی میخواین به من...
-
درد دل...!
دوشنبه 20 دی 1389 01:09
حذف شد...
-
بین المللی!
چهارشنبه 15 دی 1389 20:52
همیشه با خودم میگم بهترینشون شلوار جین میپوشه و هیچوقت از لبه ی جدول با دوتا پا راه نمیره. در ضمن اگرم کسی بهش فحش بده هیچوقت بعدش نمیره Ice Tea بخره... همیشه بهترینشون اونی بوده که لاک ناخونش با لباساش ست بوده و موهاش از زیر شالش تا دم ...ش آ.و.ی.ز.و.ن.ه!!!! همیشه بهترینشون اونی خواهد بود که اگر کرایه تاکسی خواست بده...
-
زیر پوست کروکدیل!
سهشنبه 7 دی 1389 23:45
یا مثلا صدای پای کبوتر تو لابی هتل!!!! یا یه چیزی مثل وقتی که میخوای از جلسه امتحان بری بیرون ولی خودکارت جامونده رو میز در حالی که بچه ها دارن نگات میکنن و صدای قیژ و قیژ کتونی and1 میاد!!! میدونی چی میگم دیگه؟ واضحه! یا دیدن یه فیلم رمانتیک و درگیر شدن با سیم برق! یا... چجوری بگم؟؟!!! یه حس خاص! حس دلبستگی به دل...
-
روزام جونم!!!!!
شنبه 27 آذر 1389 17:38
همیشه تو زندگیم روزای قشنگ داشتم... بعضی روزا قشنگ بود و بعضی روزا قشنگتر و بعضیا هم خیلی قشنگ تر... همیشه تو زندگیم روزای بد داشتم... بعضی روزا بد بود و بعضی روزا بدتر بود و بعضیا هم خیلی بدتر بود... تفکیک این روزا از وقتی شروع شد که دیگه میتونستم خوب رو از بد تشخیص بدم... تا جایی که یادمه قشنگترین روز زندگیم تا الان...
-
عذر خواهی!
یکشنبه 21 آذر 1389 14:44
من تازه فهمیدم که چرا هیچ کسی تو زندگیش هیچ گ.ه.ی نشد! Teen age Have Time + Energy …but No Money . . . Working Age Have Money + Energy …but No Time . . . Old age Have Time + Money …but no Energy داشتم میگفتم: نرود میخ آهنی در سنگ! پایین نوشت: مثل اینکه وقت ما تموم شده... بله... تیتراژ برنامه هم داره میره. از اتاق...
-
زندگی چیست!
یکشنبه 14 آذر 1389 00:14
بازم خلاصه شدیم! کلا به غیر از خلاصه شدن کار دیگه ای نداریم که! خلاصه شدیم یا بهتره بگم خلاصه شدم تو : تمرینات باشگاه٬ امتحانات مدرسه٬ من و او(!)٬ من و تو٬ آکادمی موسیقی گوگوش٬ لپتاپ٬ بازی! داریم وارد بهترین دورهی زندگیمون میشیم... اواخر دبیرستان و دوران دانشجویی... هرکی بگه حال نمیده با پشت دست میزنم تو دهنش!...
-
نزدت چه شب ها...!
سهشنبه 2 آذر 1389 22:23
منه احمق رو بگو که بخاطر رفتنش یه شب تا صب تو سرمای سگی با یه تی شرت تو حیاط نشستم رو زمین و به ماه نگاه کردم... وقتی به کارام فکر میکنم بعضی وقتا خندم میگیره و بعضی وقتا هم به خودم فحش میدم... روزای خوب و روزای بد زیاد داشتم. ولی هرچی بود گذشته... دیگه هیچی ازش نمونده...خداروشکر که اینطوری شد... اون شب تا صب که یک...
-
سخت نگیر!
جمعه 14 آبان 1389 02:14
چند وقت نبودم و کلی اتفاقات پیش اومد و پیش نیومد! اینکه تو این مدت دوتا خواهردار شدم!!!! یعنی دوتا خواهر دارا شدم! نه یعنی دوتا خواهر اومدن خواهر من شدن! ولش کن! باید میفهمیدی دیگه! البته از اون خواهرا که هرکی سه چارتا داره! ولی مال من خیلی خوبن! واقعا دوسشون دارم!!! بععععله! کلا زندگی قشنگ شده!!!! همه چی خوبه! اصلا...
-
بذار واست بگم!
دوشنبه 19 مهر 1389 16:58
امسال معلما خوبن ولی یکی از یکی، دوتا از دوتا، سه تا از سه تا و به همین ترتیب ادامه میدیم! امسال ناظممون حذب اللهی نیست ولی هروقت دیدیمش تلفن دستشه! معلم ریاضیمون معلم خوبیه ولی من دیشب خوابم نمیبرد! آیس پک و آیس تی هردو آیس دارن ولی قرمه سبزی از همشون بهتره! بیچاره نگار ولی بیچاره تر از محمدرضا نیست! وبلاگم خوابیده...
-
چاله چوله...!
یکشنبه 11 مهر 1389 18:57
وقتی مسئول یه موسسه قرآنی نسبتا بزرگ و مهم که یه خانومی هستن محجّبه در حد تیم ملی، فرق 18 برابر و 18 درصد رو نمیدونه... ( "سودش میشه 18 برابر! یعنی 18%...ببینید چه سود زیادیه!") وقتی رو دیوار یه فرهنگسرای بزرگ و مهم یه بیت شعر معروف رو اشتباه مینویسن... وقتی موقع سخنرانی رئیس جمهورمون تو سازمان ملل بهترین...
-
نمیدونستی؟!!
پنجشنبه 8 مهر 1389 13:50
واقعا نمیدونم چی بنویسم! نمیدونم خوبم یا بدم! فقط میدونم خوبم!!!! خیلی خوبم... واقعا نمیدونم چی بنویسم! نمیدونم درسته یا نه! فقط میدونم درسته!!!! کاملا... واقعا نمیدونم چی بنویسم! نمیدونم این بهتره یا اون! فقط میدونم این بهتره!!!! خیلی... واقعا نمیدونم چی بنویسم! نمیدونم خوشحالم یا نه! فقط میدونم خوشحالم!!!! خیلی...
-
تاثیرات مدرسه!
شنبه 3 مهر 1389 17:51
اینجانب بعد از اولین روز مدرسه... یارو کلش رو از ماشین کرده بیرون میگه "داداش غره چه خبر؟؟؟!!!" اون یکی به سجاد میگه شماره این دوستت رو به من میدی؟؟!!!!! جلوی فرزانگان هم که دیگه هیچی!!!!! خدا رو شکر کسی نشناخت!!!! داشتم میگفتم: امیرحسین macbook pro به دردت نمیخوره! پایین نوشت: یه مدتی سرم شلوغ بود! حوصله هم...
-
شرح حال نویسی به زبان خیلی ساده!
یکشنبه 28 شهریور 1389 16:39
مسافرت بودم! یه مار دراز دیدم!(بچه ها خبر دارن) مث اسب از کوه رفتم بالا و مث کرگدن اومدم پایین! زمین و زمانو فحش دادم! تا صبح بیدار موندم! انقدر به ماه نگاه کردم الان همه رو ماه میبینم! (به خودت نگیر با تو نبودم) اعصابم داغون بود! رو کوه یه مارمولک رفت تو خ.ش.ت.ک.م! پایین کوه رفتیم از چشمه کلی آب خوردیم. از بالای درخت...
-
خدایا...
دوشنبه 22 شهریور 1389 16:02
چند روزی مسافرتم و نمیتونم بیام اینجا...
-
فردا ها!
شنبه 20 شهریور 1389 18:44
چیزایی که میمونه: - یه آدرس ایمیل - یه عکس 3*4 - چند تا عکس تو هارد - یه پوشه پر از خاطره - یه دفتر و یه برگ خشک - یاد و خاطره... چیزایی که نمیمونه: یه آغوش گرم و خیلی چیزای دیگه که لازم به گفتنشون نیست... داشتم میگفتم: اینو خوب میدونم که 1 کالری برابره با 4/2 ژول! پایین نوشت:خیلی سریع و سخت میگذره... پایین نوشت2: دلم...
-
شامپو زیتون صحـــــت با بسته بندی جدید!
دوشنبه 15 شهریور 1389 00:41
یکی از بچه ها یه پست نوشته بود که باعث شد من برم سراغ وبلاگ های قدیمی خودم و دوستان! خیلی جالب بود. وبلاگ میزدم هرچی گیر میاوردم می چپوندم توش! مثلا عملکرد مدیریت سازمان هلال احمر در دو سال گذشته!!! (چرا چپ چپ نگاه میکنی؟خیلی هم موضوع جالب و جذابیه!) نهایت هنرم این بود که دو تا اسمایلی لبخند و بوس و لیس مینداختم تنگ...
-
My Immortal
شنبه 13 شهریور 1389 19:42
I'm so tired of being here Suppressed by all my childish fears And if you have to leave I wish that you would just leave 'Cause your presence still lingers here And it won't leave me alone These wounds won't seem to heal This pain is just too real There's just too much that time cannot erase When you cried I'd wipe...
-
استادیوم!
یکشنبه 7 شهریور 1389 22:59
مکانی گرد همراه با مستطیل سبزی در میانه که در جعبه جادویمان خیلی بزرگتر به نظر میرسد! در این مکان انسان هایی حضور دارند بس با شعور! حال و هوای این مکان آنقدر رویایی است که مردم حتی به خواهر و مادر بازیکن یا هوادار حریف نیز علاقه نشان میدهند. آن هم در سطح بعد از ازدواج! حتی این عشق و علاقه را با فریاد بر همه اعلام کرده...
-
عامّه جماعت!
یکشنبه 31 مرداد 1389 21:34
من جلو در آسانسور واستادم و دکمه ی آسانسور رو زدم؛ قرمزه و داره میاد سمت پایین! تو بعد از من میایی... میخوام بدونم هدفت از اینکه میایی و دوباره دکمه رو فشار میدی چیه!؟ سریعتر میاد؟ تند تر میاد؟ زودتر میرسه؟ دو تا یکی رد میکنه؟؟ یا فکر میکنی من انقدر بیکارم که وایستم و طبقه های آسانسور رو بشمرم!!!!!!!؟؟؟؟ داشتم میگفتم:...
-
حذف
شنبه 30 مرداد 1389 16:40
بدلیل مسائل امنیتی پست حذف شد... **************************************************************** ********************** ****************************** ************************** ******************************* ********************** ********************************** ******************************* *********...
-
نامه اعمال!
چهارشنبه 27 مرداد 1389 23:30
روز های دور از خانه... دوستان و آشنایان از احوال ما جویا می شوند و همه یک سخن می گویند: "تو هنوز آنجا هستی؟" اما ایشان از درد دل اینجانب بی خبرند... همه در خوشی و تابستانه ها غرق شده و من در این کنج خانه!!! تفریحمان شده پرداختن به بازی مهیج PES 2006 با دو دسته(!) که اهالی کهن گویند این بازی سرگرمی محبوب...
-
خلاصه شدم!
پنجشنبه 21 مرداد 1389 01:52
تابستون من خلاصه شد... تابستونم خلاصه شد تو باشگاه خلاصه شد تو کلاس زبان خلاصه شد تو کتاب فیزیک کذایی خلاصه شد تو قرار هامون خلاصه شد تو اینترنت خلاصه شد تو چند تا تب تو موزیلا خلاصه شد تو استرس خلاصه شد تو نگرانی خلاصه شد تو دوست داشتن خلاصه شد تو خواب... هنوزم خوابم... هم خوبه هم بد! کاشکی میشد 5 ماه بر گردم به...
-
زیبایی های ورزش!
دوشنبه 11 مرداد 1389 13:31
تو این تصویر چی میبینید؟ به نظرم تشک و لباسها هستند که مسابقه ی کشتی رو نشون میدن! اگه نبودن شما چی فکر میکردین؟؟؟ بالاخره اینم از ظرافت و زیبایی های دنیای ورزشه! پایین نوشت: چرا بسکتبال از این زیبایی ها نداره؟!!! پایین نوشت2:یکم دیر شد ولی بالاخره خودی نشون دادم!!! پایین نوشت3: ممّد نوری هم رفت! پایین نوشت4: خدا...
-
خونه ی اسلام!
یکشنبه 3 مرداد 1389 22:13
در نتیجه: . . . احتمالا بعثت که روز مهمتریه میشه قسمت پذیرایی! یا مثلا عید قربان که قربونی میکنن میشه آشپزخونه! دهه فجر هم میشه قسمت سرویس و این حرفا!!(خب آخه نبودش خیلی سخته و خیلی مهمه!) دوست عزیز چندتا خواب داره؟ اگه میشه بریم قسمت عید فطر و نیمه شعبان رو هم ببینیم!!! پایین نوشت: اگه متوجه نشدید بگم که حیاط نیست و...
-
پارازیت!
چهارشنبه 30 تیر 1389 16:24
این یه گزارشه به سبک پارازیت... چون: -آریان گفت میخواد آپدیت کنه ولی نگفت که موضوعش رو از کجا میاره! -سجاد گفت ۳ شده ولی نگفت که چرا و چگونه؟ -محمدرضا گفت میخوام یه زِیدی مخ کنم(!) ولی نگفت کی؟! (شوخی بود) -فرید گفت چی فکر میکردیم و چی شد ولی نگفت که چی فکر میکرد و چی شد؟!! -همه به طرفداری از امیر گفتن فرید ریدی ولی...
-
گشادالدوله!
دوشنبه 28 تیر 1389 12:30
آدم وقتی پشت کامپیوتر خودش نباشه زورش میاد آپ کنه... منم الان به همین دلیل تریپ گ.ش.ا.د.ی برداشتم و شدم گشادالدوله! دیگه دیدم خیلی ضایست! هرکی بیاد تو و اون آرم فارسی۱ رو ببینه درجا فرار میکنه! پایین نوشت:دیروز یکی از بهترین روزام بود... تا حالا انقدر زیاد نبوده... پایین نوشت۲: بازم میگم. اون برنامه ی روزانه٬ یه...
-
این منم...!
سهشنبه 22 تیر 1389 00:09
نام: آریان(Ary@n) سن: 16 سال محل تولد: کرج تحصیلات: دانش آموز ورودی دوم دبیرستان! محل سکونت: کرج - گوهردشت تاریخ تولد: 1373/11/23 سایز پا: 43 درس مورد علاقه: شیمی! حیوان مورد علاقه: سگ غذای مورد علاقه: قرمه سبزی! اینا رو بلدم درست کنم: ماکارونی - نیمرو - جوجه کباب (ربطشون رو خودتون پیدا کنید...) خواننده مورد علاقه...
-
برنامه روزانه!
یکشنبه 20 تیر 1389 18:37
صبحانه - - ناهار و - - شام و - ... البته حمام و دستشویی و ... رو هم خودتون باید قرار بدید! به عنوان یه برنامه ی روزانه ی کامل چطوره؟؟؟!!!! پایین نوشت: مخم هنگیده!