چند روزی بود که حوصله نوشتن نداشتم و خودم رو میزدم به مریضی! خیلی ها ازم پرسیده بودید که هنوز خوب نشدی؟!!؟ باید بگم که من از اولشم خوب بودم و فقط ۱ روز مریض بودم. این چند روز رو بخاطر کم حوصلگی بهونه آوردم.
اصل مطلب:
دیروز داشتم به ساعت روی میزم نگاه میکردم.با خودم گفتم چقدر ضایس که آدم ساعت تبلیغاتی شرکت نمک صدف سپید رو بزاره روی میزش! بعد که دقت کردم دیدم که این ثانیه ها چقدر قشنگ عوض میشن و این ساعته هم هی رنگ عوض میکنه. بازم از خودم خجالت کشیدم که ساعت تبلیغاتی نمک صدف سپید رو با این جنگولک بازیهاش گذاشتم روی میزم. با خودم فکر کردم که این ثانیه ها چقدر قشنگ دارن عوض میشن و با خودم گفتم چقدر خوب شد که این ساعت تبلیغاتی شرکن نمک صدف سپید رو گذاشتم روی میزم. همینطور که داشتم از ثانیه شمار ساعت تبلیغاتی شرکت نمک صدف سپید لذت میبردم متوجه شدم که این ثانیه ها همینجور تند و تند دارن از جلو چشام رد میشن و منم دارم از روی بیکاری اونارو تماشا میکنم.واقعا فکر کردن به دو تا پدیده من رو دیوونه میکنه.یکیش فکر کردن به آسمان ها و کهکشان ها٬ عجایب و خلقت اونهاست و دومیش فکر کردن به ثانیه هایی که میگذرن و برگشتشون غیر ممکنه!
خیلی جالبه که آدم دوست داره حتی یک ثانیه به عقب برگرده تا کارش رو تصحیح کنه.آدم بعضی وقتا یه کارهایی رو انجام میده که حتی یک ثانیه بعدش هم از انجام اون کار پشیمون میشه.
مثلا من. دیروز ورداشتم بصورت کاملا خجسته Linux Mint نصب کردم.غافل از اینکه درایوی که اینو توش نصب کنم به کلی فرت میشه. و الان که جلو شما دارم اینارو مینویسم همه دانلود های نرمافزاریم از اینترنت فرت شده اند.
کاشکی زمان برمیگشت تا منه احمق اون دکمه لعنتی Continue رو نمیزدم. ای کاش میشد.
پایین نوشت: ولی خودمونیما این ساعت تبلیغاتی شرکت نمک صدف سپید هم خیلی باحاله ها!
پ.ن۲: اعصابم خورده از دست این بلاگفا. یه جا میرم میبینم پست رمزدار داره.(آخه این چه سرویسیه که باهاش دهنمونو سرویس کردن). رفتم یه جا دیگه اصلا قاطی کرده. میزنم نظرات وبلاگش باز شه... اومده ازم یوزر پسوورد میخواد. میبینی تو رو خدا؟؟؟
پ.ن۳: هوینجوری(البته قدیمیا میدونن قضیه چیه!)
Ary@n
║▌│█│║▌║││█║▌│║█║
© All Rights Reserved
هشتمین پارازیت(عدد از گیلاسی)
نگارینا:هنو خوب نشدی نفس ؟ من میام کرج اگه سرما بخورم تقصیر خودته ... گفته باشم :دی
خب من ریاضیم خوب نبود ، میریم سوال بعدی ...
کی به تو گفته آرین ؟ ؟ ؟
ناراحت نباش ... به من هم میگفتن نگین
سلام. نمیدونم چجوری باید بنویسم و پست رو تایید کنم؟؟؟؟
پیش همتون شرمنده ام. این سرماخوردگی دست از سرمون ورنمیداشت که. میگرفت و ول میکرد. مثل ترمز ABS .
ولی تنها تفاوتش اینه که ترمز ABS آخرش نگه میداره اما این سرماخوردگی من آخر سر ولم کرد.
به خاطر همین نتونستم به کسی سر بزنم. سعی میکنم جبران کنم. فقط امیدوارم تو این دو سه روز دوستان خیلی فعالیت وبلاگی نکرده باشن(فرت و فرت پست میزنن)
چه میکنن این آنفلوآنزا ها. خوکی از یه طرف، فصلی از طرف دیگه. بالا و پایین هم ایشالله میان.
مدارس هم که خدا بخواد فرت! ببین من هی به این آموزش پرورشیها میگم به حرف وحیده جون گوش کنن اما حرف تو کلشون نمیره. وحیده جون(وحیده دستجردی(وزیر بهداشت)) هی میگه ببندید اینا گوش نمیکنن. وقتی همه آنفلوآنزا گرفتن مردن میخوان تعطیل کنن که ملت به کفن و دفنشون برسن.
گفتن ٪15 از بچه های کلاس آنفلوآنزا(حتی فصلی) داشته باشن کلاس فرت. ٪15 کلاس ما میشه 4 نفر. دو سه روز بود 6 نفر غایب بودن اما این ناظم پرروی ما تعطیل نکرد.
زیاد حرف نزنم که همینجوریشم بهتون بدهکارم.
پایین نوشت: یه سوال ریاضی:
تعداد بروبچ کلاس ما چند نفره؟(اطلاعات سوال تو متن بالا پیدا میشه)
پ.ن2: اسم من آریان هستش. چرا میگین آرین؟
Ary@n
║▌│█│║▌║││█║▌│║█║
© All Rights Reserved
سومین پارازیت(عدد از سید)
نگی:سعی کن زودتر خوب شی
من حاضر به خاطر بچه ام بمیرم ، اما نه سر ِ زا